-.درِ هر سکوتی را که بگشایی ، یک عالمه حرف از آن بیرون می ریزد.
-.عشق هرگز قادر به تملک نیست ٫ عشق آزادی بخشیدن به دیگری است ٫ هدیه ای نا مشروط است ... عشق معامله نیست .
-.دیگر از آن همه شیطنت و شلوغی خبری نیست ٫ آنقدر به خاطر ضربدر های جلوی اسمم چوب روزگار را خوردم که تبدیل شدم به ...
ساکت ترین شاگرد کلاس زندگی !!!
- .من درخت میمونم ... تو تبر هم که بشی و بخوای منو قطع کنی ٫ آخرش یا دستمال میشم واسه اشک چشمات یا قلم و کاغذ میشم واسه دلتنگیات ...
- . یادتون باشه " فقط " تا یه جایی صبور دیده میشن ٫ و از اونجا به بعد ٫ احمق !!!
--اشتباه من املایی بود ٫ من فقط او را همدرد نوشتم ٫گویا او هم ٫ درد بود ...
-.گرگ ها همیشه زوزه نمیکشند گاهی می گویند دوستت دارم و زودتر از آنکه بفهمی بره ای میدرند خاطراتت را ...و تو می مانی با تنی که بوی گرگ گرفته ...
-.خداکنه هیچوقت " هست " های کسی نشه " بود " ...
9.کسانی که قدر دستان نوازشگر را ندانند ٫ عاقبت پاهای لگد کوب را می بوسند ....
-.از آدمها بت نسازید ... این خیانت است ...هم به خودتان ... هم به خودشان
خدایی می شوند که خدایی کردن نمی دانند.... و شما در آخر می شوید سر تا پای کافر خدای خود ساخته ...
-جا گذاشته ام دلم را ...هر که یافت ٫ مژدگانی اش ٫تمام زندگی ام ...
عشق چیزی شبیه در زدن است
مثل دیدار ، مثل سر زدن است
محمد سلمانی
:: برچسبها:
غزل ,
عشق,
محمد سلمانی,